فرمت فایل:ورد{فایل ویرایشی} تعدادصفحات:21 صفحه
چکیده ای از متن:
حکمت 38 نهج البلاغه
وَ قَالَ علیه السَّلامُ لِابْنِهِ الْحَسَنِ ع:
- یَا بُنَیَّ احْفَظْ عَنِّی أَرْبَعاً، وَ أَرْبَعاً، لَا یَضُرُّكَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ:
إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ،
وَ أَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ،
وَ أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ،
وَ أَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ،
یَا بُنَیَّ ،إِیَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ، فَإِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَنْفَعَكَ فَیَضُرَّكَ،
وَ إِیَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِیلِ، فَإِنَّهُ یَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَیْهِ،
وَ إِیَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ، فَإِنَّهُ یَبِیعُكَ بِالتَّافِهِ،
وَ إِیَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ، فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ :یُقَرِّبُ عَلَیْكَ الْبَعِیدَ
وَ یُبَعِّدُ عَلَیْكَ الْقَرِیبَ
سند گفتار حکیمانه
قسمتی از این گفتار پر مایۀ حکمت آمیز را جاحظ قبل از سید در کتاب الماﺌﺔ المختارة آورده و قاضی قضاعی هم که بعد از سید رضی می زیسته آن را با سخنان دیگری از امیر مؤمنان تحت عنوان «وصیّت علی(ع) به فرزندش امام حسن هنگامی که ابن ملجم فرق مبارکش را با شمشیر شکافت» بیان کرده است و اضافات آن به خوبی نشان می دهد که آن را از منبع دیگری گرفته است. زمخشری نیز آن را در جزء اول از ربیع الابرار آورده و ابن عساکر مورخ معروف نیز در تاریخ خود آن را با اضافاتی ذکر نموده است.
در کتاب تمام نهج البلاغه، این سخن بخشی از اندرزنامۀ امام به فرزندش آمده است.
دکتر سید جعفر شهیدی (رحمةالله علیه)در ترجمه اش، بخش تعلیقات نوشته است:
در چند مأخذ این گفتار ،اندک تغییر در لفظ ،به امام سجاد(ع) منسوب است که به فرزند خود امام باقر (ع) فرموده است.
-ولما ضربه ابن ملجم دخل علیه الحسن و هو باکٍ فقال له ما یبلیک یا بنی فقال له مالی لا ابکی و أنت فی اوّل یوم من ایام الاخر یوم من ایام الدنیا .
واژه شناسی
لَایَضُرُّکَ: ضرر نمی کنی،زیان نمی بینی لایَضُرُّ+ک: ضرروزیان نمی رساند+تورا
ضَرَّ یَضُرُّ ضَرّاً فلانا و بفلانٍ : به فلانی زیان زد.
راغب در مفردات گفته :
الضُّرُّ سُوءُالحال؛ إمّا فی نفسه ِﻠِﻗَﻠَّﺔِ العلمِ والفضلِ والعِفّةِ؛ وإمَّا فی بَدنِه لِعَدَمِ جارِحَةٍ
ونقصٍ: و إمَّا فی حالةٍ ظاهرة مِن قلّةٍ مالٍ و جاهٍ،وقولُه «فکشفنامابه مِن ضُرٍّ »
فَهومُحتَمِلٌ لِثلاثتِها . . .
بدی حال و این حالت یا روحی و به واسطۀ کم بودن علم و فضل و عفّت می باشد و یا جسمی و به دلیل نقص عضو و از دست دادن قسمتی از بدن می باشد و یا بدلیل حالات ظاهری از قبیل کم بودن مال و بی مقدار بودن جایگاه اجتماعی می باشد که در آیۀ بالا هرسه احتمال داده می شود.
ضرر: در قرآن ضرّ به فتح و ضم (ض) هر دو آمده است.
ولی ضرّ بفتح (ض) پیوسته مقابل نفع آمده مثل«لایَملِکُ لکم ضَرّاً ولانفعاً»
برخلاف ضر به ضم(ض)که هیچوقت بانفع یکجا نیامده است مثل «یاأیهاالعزیزُمَسَّناوَأهلناالضُّر..»
صاحب قاموس نتیجه ای که می گیرد این است که: ضَرّبفتح(ض)مطلق ضرروزیان است مقابل نفع ولی ضُرّبضم به معنی بدحالی است.آیاتیکه دربارۀ هردو تعبیر نقل شده این فرق را تأیید می کنند.
أﻏنی الغنی:داراترین دارایی ، توانگرترین توانگری
غَنِیَ یَغنَیُ غِنًی و غَنَاءً و غُنیاناً :توانگر و ثروتمند شد.
الغِنی : (مصدر) :بی نیازی ، توانگری، کفایت
راغب در مفردات گفته : الغِنی یُقالُ علی ضُروُبٍ
أحدُها:عدمُ الحاجاتِ ، و لیسَ ذالک إلَّا لِله تعالی،و هو المذکور فی قوله:«إنّ الله لهو الغنیُّ الحمیدُ»
الثانی: قِلَّةُ الحاجاتِ ، و هوالمُشارُإلیه بقوله «وَوَجَدَک عائلاً فأغنی»
والثالث: کثرةُ القَنِّات بحسب ضُرُبِ الناسِ کقوله «ومَن کان غنیاً فَلیس۫تَع۫فِف۫»نساء-آیه6
بی نیاز گفته شده«غِنی» بر چند وجه است.
اول:بی نیازی مطلق که فقط در مورد خداوند صادق است مانند آیات 64 حج و 15 فاطر
دوم:نیازمندی قلیل مانند آیه 8سوره ضحی
چکیده ای از متن:
حکمت 38 نهج البلاغه
وَ قَالَ علیه السَّلامُ لِابْنِهِ الْحَسَنِ ع:
- یَا بُنَیَّ احْفَظْ عَنِّی أَرْبَعاً، وَ أَرْبَعاً، لَا یَضُرُّكَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ:
إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ،
وَ أَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ،
وَ أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ،
وَ أَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ،
یَا بُنَیَّ ،إِیَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ، فَإِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَنْفَعَكَ فَیَضُرَّكَ،
وَ إِیَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِیلِ، فَإِنَّهُ یَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَیْهِ،
وَ إِیَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ، فَإِنَّهُ یَبِیعُكَ بِالتَّافِهِ،
وَ إِیَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ، فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ :یُقَرِّبُ عَلَیْكَ الْبَعِیدَ
وَ یُبَعِّدُ عَلَیْكَ الْقَرِیبَ
سند گفتار حکیمانه
قسمتی از این گفتار پر مایۀ حکمت آمیز را جاحظ قبل از سید در کتاب الماﺌﺔ المختارة آورده و قاضی قضاعی هم که بعد از سید رضی می زیسته آن را با سخنان دیگری از امیر مؤمنان تحت عنوان «وصیّت علی(ع) به فرزندش امام حسن هنگامی که ابن ملجم فرق مبارکش را با شمشیر شکافت» بیان کرده است و اضافات آن به خوبی نشان می دهد که آن را از منبع دیگری گرفته است. زمخشری نیز آن را در جزء اول از ربیع الابرار آورده و ابن عساکر مورخ معروف نیز در تاریخ خود آن را با اضافاتی ذکر نموده است.
در کتاب تمام نهج البلاغه، این سخن بخشی از اندرزنامۀ امام به فرزندش آمده است.
دکتر سید جعفر شهیدی (رحمةالله علیه)در ترجمه اش، بخش تعلیقات نوشته است:
در چند مأخذ این گفتار ،اندک تغییر در لفظ ،به امام سجاد(ع) منسوب است که به فرزند خود امام باقر (ع) فرموده است.
-ولما ضربه ابن ملجم دخل علیه الحسن و هو باکٍ فقال له ما یبلیک یا بنی فقال له مالی لا ابکی و أنت فی اوّل یوم من ایام الاخر یوم من ایام الدنیا .
واژه شناسی
لَایَضُرُّکَ: ضرر نمی کنی،زیان نمی بینی لایَضُرُّ+ک: ضرروزیان نمی رساند+تورا
ضَرَّ یَضُرُّ ضَرّاً فلانا و بفلانٍ : به فلانی زیان زد.
راغب در مفردات گفته :
الضُّرُّ سُوءُالحال؛ إمّا فی نفسه ِﻠِﻗَﻠَّﺔِ العلمِ والفضلِ والعِفّةِ؛ وإمَّا فی بَدنِه لِعَدَمِ جارِحَةٍ
ونقصٍ: و إمَّا فی حالةٍ ظاهرة مِن قلّةٍ مالٍ و جاهٍ،وقولُه «فکشفنامابه مِن ضُرٍّ »
فَهومُحتَمِلٌ لِثلاثتِها . . .
بدی حال و این حالت یا روحی و به واسطۀ کم بودن علم و فضل و عفّت می باشد و یا جسمی و به دلیل نقص عضو و از دست دادن قسمتی از بدن می باشد و یا بدلیل حالات ظاهری از قبیل کم بودن مال و بی مقدار بودن جایگاه اجتماعی می باشد که در آیۀ بالا هرسه احتمال داده می شود.
ضرر: در قرآن ضرّ به فتح و ضم (ض) هر دو آمده است.
ولی ضرّ بفتح (ض) پیوسته مقابل نفع آمده مثل«لایَملِکُ لکم ضَرّاً ولانفعاً»
برخلاف ضر به ضم(ض)که هیچوقت بانفع یکجا نیامده است مثل «یاأیهاالعزیزُمَسَّناوَأهلناالضُّر..»
صاحب قاموس نتیجه ای که می گیرد این است که: ضَرّبفتح(ض)مطلق ضرروزیان است مقابل نفع ولی ضُرّبضم به معنی بدحالی است.آیاتیکه دربارۀ هردو تعبیر نقل شده این فرق را تأیید می کنند.
أﻏنی الغنی:داراترین دارایی ، توانگرترین توانگری
غَنِیَ یَغنَیُ غِنًی و غَنَاءً و غُنیاناً :توانگر و ثروتمند شد.
الغِنی : (مصدر) :بی نیازی ، توانگری، کفایت
راغب در مفردات گفته : الغِنی یُقالُ علی ضُروُبٍ
أحدُها:عدمُ الحاجاتِ ، و لیسَ ذالک إلَّا لِله تعالی،و هو المذکور فی قوله:«إنّ الله لهو الغنیُّ الحمیدُ»
الثانی: قِلَّةُ الحاجاتِ ، و هوالمُشارُإلیه بقوله «وَوَجَدَک عائلاً فأغنی»
والثالث: کثرةُ القَنِّات بحسب ضُرُبِ الناسِ کقوله «ومَن کان غنیاً فَلیس۫تَع۫فِف۫»نساء-آیه6
بی نیاز گفته شده«غِنی» بر چند وجه است.
اول:بی نیازی مطلق که فقط در مورد خداوند صادق است مانند آیات 64 حج و 15 فاطر
دوم:نیازمندی قلیل مانند آیه 8سوره ضحی